سرویس احزاب شانا - صبح نو در گزارشی نوشت: در تاریخ دولتهای پس از انقلاب، هیچ دولتی به اندازه دولت روحانی، تمامی توان و قدرت کشور را بر یک موضوع لرزان همچون «برجام»، معطل نکرد. فرصت هشت سالهای که میتوانست به اتفاقات بهتری در جهت پیشرفت کشور منجر شود، تنها بر سر توافق با کدخدا به هدر رفت. از دست رفتن سرمایه اجتماعی روحانی و طرفدارانش عملا موجب شده است تا راهبردهای آنان برای مقابله با شکست از مسائل سیاست خارجی و برجام به موضوعات داخی همچون رفراندوم تغییر جهت دهد.
در ده سالگی انتخابات 92، زمینه های ظهور حسن روحانی قابل احصا و بررسی است. حسن روحانی که گمان نمیبرد، حامی اصلیاش یعنی مرحوم هاشمی پای در رکاب انتخابات نهد و خود را در قامت کاندیدا ظاهر کند، اعلام نامزدی کرد و انتخابات 92 را صرفا فرصتی مناسب برای دفاع از عملکرد خود در «مذاکرات سعدآباد» در ابتدای دهه هشتاد شمسی یافت. روحانی صرفا برای دفاع از خود آمد چراکه اساسا با حضور هاشمی در مقام پدر معنوی جریان راست میانه، خیال پاستور، خیال خامی مینمود. با رد صلاحیت مرحوم هاشمی، روحانی اما «اشبه افراد» به هاشمی شد و اصلاحطلبان که احیای سیاسی خود در سال88 را مدیون هاشمی میدانستند، خصومت سالهای دومخرداد را کنار نهادند و پشت عبا و ردای او، به حمایت از روحانی پرداختند. اصلاحطلبان همه داشته و نداشته خود از جمله عارف را پای حسن روحانی و دال مرکزی او حول گفتمان مذاکرات، آوردند. در این بین، راهبرد غلط برخی اصولگرایان و بازیخوردن در زمین مذاکرات، دو قطبی لازم را در اختیار «تیم نیاوران» قرار داد و روحانی با تحریک احساسات عمومی حول مذاکره، از سه درصد به پنجاه و نیم درصد بالا آمد و راهی خیابان پاستور تهران شد. 4سال اول روحانی، دلنشین سپری شد. ظریف به قهرمان ملی متصف شد که هیبتش، هیبت مصدق را نزد هوادارانش یاد میآورد، مذاکرات منتهی به برجام، یکییکی پیش رفت و تیرماه 94 یعنی هنگامه امضای برجام فرارسید.
اتخاذ راهبرد دوقطبی علیه برجام، باعث شد تا افکار عمومی(خاصه طبقه متوسط مدرن) در ایستادن پشت روحانی تشجیع شود و با وجود کارنامه خالی اقتصادی، در اردیبهشت 96 بار دیگر به روحانی رای بدهد. در واقع، روحانی با همان دست فرمان 92(تاکید بر مذاکره و متهمساختن اصولگرایان به ستیز با اصل مذاکره) در 96 هم از مردم رای گرفت.
رایآوردن ترامپ در نیمه دوم سال 95 اما لرزه به دیوار برجام و سیاست اصلی روحانی و یارانش در اتکا به این دیوار انداخته بود. خروج ترامپ از برجام در اردیبهشت 97 اما آخرین ضربه را به دکترین سیاست خارجی دولت روحانی زد. با خروج از برجام، آمریکا علنا برجام را به جسمی بدون روح تبدیل ساخت و دولت روحانی و حامیان اصلاحطلبش در سیاستورزی را دچار بیمبنایی، سرگیجه و بیتعادلی کرد. برجام که غایت و انتهای هنرمندی دولت روحانی بود، با اراده ترامپ، دود هوا شد و حالا روحانی مانده بود و کارنامه خالی از عملکردش در حوزه سیاست داخلی(خاصه حوزه اقتصادی). این روزها اما روحانی در حال شیفت از «مذاکره» به «رفراندوم» است. روحانی با تاکید بر امر رفراندوم و صحه غرضورزانه و کاملا سیاسی روی اصول قانون اساسی، در تلاش برای احیای خود در معادلات سیاسی در آستانه انتخابات مجلس دوازدهم است. البته ظریف با فعالشدن در فضای مجازی و دفاع از برجام، به طور موازی، مشغول پوششدادن روحانی است.
روحانی بذری در گلخانه هاشمی بود
مجتبی شاکری در گفتوگو با روزنامه صبحنو به تشریح چگونگی روی کارآمدن روحانی پس از انتخابات سال 92 پرداخت و گفت: روحانی یک بذری بود که در گلخانه هاشمی رفسنجانی پرورش پیدا کرد و خود هاشمی هم به این مساله اذعان داشت که آقای روحانی رایی نداشت و با حمایت او رئیسجمهور شد.
این فعال سیاسی با بیان اینکه تفکرات روحانی به صورت مبنایی تفاوتی با جماعت اصلاحات نداشت، تصریح کرد: بعدها روحانی این مساله را در چیدن کابینه خود و هم موضعگیریهایی که داشت، نشان داد. او زودتر از هاشمی درباره اینکه کشور باید به سمت بینالمللی برود، اظهارنظر کرد و نظرش این بود که باید کدخدا را دید و با او بست. در نتیجه روحانی عملا یک هاشمی کوچک شده و مینیاتوری از اوست که با انرژی جوانی بیشتر و موقعیت بهتر به صحنه آمده است.
وی به تشریح شرایطی که منجر به رئیسجمهور شدن روحانی شد، پرداخت و گفت: در سال 92 شرایطی پس از اقدامات ساختارشکنانه احمدینژاد در قلع و قمع نیروهای انقلاب صورت گرفت که دست نیروهای انقلاب را خالی گذاشت و توان را از آنان گرفت و اختلافی شدن این مساله در فضای انتخابات باعث شد که وضعیت روحانی به صورت دیگری رقم بخورد.
وی با اشاره به دیدگاه هاشمی مبنی بر اینکه دنیای فردا دنیای گفتمان است نه موشک، خاطرنشان کرد: من فکر میکنم مساله این دوستان تنها بحث برجام نبود و آنان در تلاش بودند تا کشور بی خطری را برای آمریکا درست کنند و درصدد بودند تا تجربه برجام را در زمینههای دیگر همچون بحثهای موشکی و غیره اجرایی کنند و در این دیدگاه مساله رفراندوم عملا چیزی نیست و این دیدگاه اقتدار ایران را هدف گرفته است. در نتیجه موضوع این بحثهای جزیی که آنان مطرح میکنند، نیست و انتهای حرف این است که کشور از انقلابی بودن بیفتد.
رفراندم بخش کوچکی از پازل روحانی است
شاکری به ارزیابی تغییر راهبردهای روحانی از برجام به رفراندم پرداخت و تصریح کرد: من خیلی تغییری در روحانی احساس نمیکنم و میدان باز نشد که بیشتر از این بگوید. اکنون حرفش را در پازلهای کوچکی مطرح میکند. در این دیدگاه رفراندم تنها یک بخش کوچک این پازل محسوب میشود.
وی ادامه داد: صحبت این افراد از رفراندم در حالی مطرح میشود که اگر فردی اندکی بینایی داشته باشد، میداند حضور مردم در 13 آبان و 22 بهمن 1401 تکلیف را در همه امور مشخص کرد. آنها در حالی این حرفها را مطرح میکنند که جمهوری اسلامی به عنوان قدرت جهانی در مسائل منطقهای و بینالمللی مطرح است.
نظر شما